اخبار ورزشی/خبر ورزشی/اخبار ورزشی امروز
سوگلی تیم ملی گل کاشت
تیمی که در قطر به عراق اجازه نفس کشیدن نداد، تفاوتهای زیادی با تیمی داشت که برابر سوریه در تهران بازی کرد.
«این همان تیم بازی با سوریه بود؟»؛ مهمترین سوالی بود که پس از نمایش درخشان برابر عراق شکل گرفت، برای همه پیش آمد.
تیمی که در قطر به عراق اجازه نفس کشیدن نداد، تفاوتهای زیادی با تیمی داشت که برابر سوریه در تهران بازی کرد. آن تیم، به شدت کند بود و به دستگاهی میماند که چرخدندههایش زنگ زده است. این تیم اما یک کامپیوتر آخرین مدل بود با سرعتی باورنکردنی برای پردازش و اجرا.
* این 3-3-4 دوستداشتنی
مهمترین دلیل تفاوت دو نمایش تیم ملی در مقدماتی جام جهانی، سیستم بازی تیم ملی بود. ایران در برابر سوریه از 1-3-2-4 استفاده کرد که نشان داد و ثابت کرد به هیچ عنوان «انگ» تیم ملی نیست. در قطر و برای بازی با عراق تیم ملی به 3-3-4 دوستداشتنی برگشت. آرایشی که اسکوچیچ در پیشمقدماتی و در بحرین استفاده کرده بود و با بالاترین راندمان، خودش را نشان داده و ثابت کرده بود. در این سیستم، احمد نوراللهی به عنوان مهمترین بازیکن تیم ملی در فاز انتقال از دفاع به حمله، فقط وظایف دفاعی ندارد و میتواند در دو چهارم میانی زمین یعنی بهترین جای بازیاش قرار بگیرد. در این سیستم میتوان در دو سمت خط طولی، مثلث ساخت برخلاف 1-3-2-4 که به زوجسازی نیاز دارد. مثلثسازی هم یعنی برتری عددی بخصوص برابر عراق که در میانه زمین فاقد بازیکنی بود که بتواند توپ را نگه دارد و ریتم به بازی تیمی بدهد.
* سورپرایز
نه وحید امیری در سمت چپ خط دفاع بازی کرد و نه به میلاد محمدی بازی رسید؛ اسکوچیچ برابر عراق روی نورافکن ریسک کرد و جواب گرفت. نورافکن شاید بسان محمدی، چندان در کارهای هجومی حاضر نشود ولی به واسطه سالها بازی در نقش هافبک دفاعی، به خوبی میتواند فضاهای پشت هافبک چپ را پوشش دهد. فاصلهای که نورافکن با توجه به جلو و عقب رفتن امیری با او ایجاد میکرد، هیچ فضایی را به بازیکنان عراق نمیداد تا بتوانند توپ را کنترل و برای ادامه بازی تصمیم بگیرند.
محمدی برخلاف نورافکن تمام توانش را برای یکسوم دفاعی نگه میدارد و به همین دلیل فاصله بین او و امیری، بهترین مکان برای استارت حملات رقیب است. نورافکن یک توانایی دیگر هم دارد: قدرت ارسال پاسهای بلند هوایی و زمینی دقیق و باکیفیت. با پاس دقیق او بود که گل اول تیم ملی ساخته شد: پاسی روی زمین که بعد از طی مسافتی حدودا 40 متری به طارمی رسید.
* لنگ در سمت راست
از جعفر سلمانی به صالح حردانی و حالا صادق محرمی؛ و نمره مردودی برای هر 3 نفر. سلمانی اصولا مدافع نیست با این تبصره ویژه که چپ پاست. حردانی به واسطه سن و سالش هنوز با جو تیم ملی آشنا نیست و جای کار زیادی دارد. محرمی از هر دو نفر ضعیفتر است با این تبصره که مرد محبوب اسکوچیچ است.
برابر عراق، محرمی نه زوج خوبی برای کنعانیزادگان در دفاع بود و نه توانست در هجوم به جهانبخش کمک کند. برخلاف جناح چپ که با حضور نورافکن، امیری و طارمی یک مثلث درخشان داشتیم، در سمت راست محرمی هرگز نتوانست کنار نوراللهی و جهانبخش قرار بگیرد. این عدم هماهنگی و ناتوانی باعث شد حتی آزمون به عقب بیاید و بیشتر کنار جهانبخش بازی کند تا برتری عددی در راست شکل بگیرد.
* ماشین جنگی هجومی
علیرضا جهانبخش، مهدی طارمی و سردار آزمون؛ این 3 نفری بودند که اسکوچیچ برای بازی با عراق به عنوان مثلث هجومی روانه زمین کرد. جهانبخش، گل اول را زد. طارمی، گل اول را ساخت و گل دوم را زد. سردار آزمون هم گل دوم را ساخت. آزمون تا پایان در زمین ماند ولی جهانبخش جایش را به قلیزاده داد و طارمی هم با انصاریفرد تعویض شد. این دو تازهوارد هم، گل سوم را ساختند و زدند و این یعنی تمامی 5 مهره هجومی اسکوچیچ، یا گل زدند یا پاس گل دادند. تیم ملی با این 5 نفر و البته قایدی و ترابی، بعید است نتواند دروازه هر رقیبی را باز کند.
* خوشنقش مثل قدوس
سامان قدوس بازیکن پست 10 نیست و برابر سوریه این موضوع را ثابت کرد. شماره 14 اما یک ژوکر طلایی است. بازیکنی که وقتی به عنوان یار تعویضی وارد زمین میشود، برایش فرقی نمیکند نتیجه چیست؛ او کارش را انجام میدهد و میانه زمین را به تصاحب تیم ملی درمیآورد.
در مرحله قبلی، قدوس وقتی وارد زمین شد بازی گلی نداشت ولی بعد از حضور او، گل برتری را زدیم. برابر عراق در قطر، قدوس جانشین عزتاللهی شد و با نوع بازیاش (دایم در حرکت، در تمامی عرض زمین، با قدرت کنترل توپ درخشان و هوش بالا در تنظیم ریتم بازی)، همان جرقههای کوچک عراق با صفا هادی و احمد عطوان و ضرغام اسماعیل را در مرکز زمین خاموش کرد.
گل سوم را انصاریفرد ساخت و قلیزاده زد ولی قدوس و حرکتش را باید دوباره دید: از لحظه کنترل توپ انصاریفرد تا ضربه نهایی قلیزاده، قدوس طوری در عرض و طول زمین حرکت کرد و جلو رفت تا نه مدافعی بتواند مهارش کند و نه مدافعی، خیال راحتی داشته باشد که مامور مهار او نیست. درنهایت هم وقتی قلیزاده به توپ ضربه زد، قدوس بین دو مدافعی قرار داشت که هیچکدام مهارش نکرده بودند؛ کاملا آزاد و منتظر ضربه به توپی که هرگز به او نرسید.