کد خبر : 5680 / /
/

طعمه پلید مرد 40 ساله برای زن بخت برگشته

او که مدعی بود در سازمان هواپیمایی کشوری شغل مناسبی دارد، با چرب زبانی و وعده و وعیدهای مالی مرا اغفال کرد و به سوی رابطه غیراخلاقی کشاند تا جایی که از همسرم طلاق گرفتم و ...

طعمه پلید مرد 40 ساله برای زن بخت برگشته

زن 38ساله در حالی که بیان می کرد با دست خودم و به خاطر غروری بچگانه زندگی ام را متلاشی کردم و اکنون نزد خانواده ام احساس شرم می کنم، درباره ماجرای تلخ زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت: 21ساله بودم که با «کرامت» ازدواج کردم اما از همان آغاز زندگی مشترک هیچ علاقه ای به همسرم نداشتم. با آن که او کارگری زحمت کش بود ولی درآمد کافی نداشت و نمی توانست آرزوهای مرا برآورده کند. به همین دلیل با یکدیگر تفاهم اخلاقی نداشتیم و همواره با هم درگیر بودیم. حتی بعد از آن که پسرم نیز به دنیا آمد، این روابط نه تنها بهتر نشد بلکه روز به روز سردتر شد تا جایی که هیچ گونه احساس عاطفی بین ما وجود نداشت. در عین حال من به خاطر خانواده ام که اوضاع اقتصادی ضعیفی داشتند این شرایط را تحمل می کردم و به زندگی با کرامت ادامه می دادم. تا این که دو سال قبل روزی در حال بازگشت به خانه با مرد 40ساله ای آشنا شدم که ادعا می کرد در یکی از شرکت های هواپیمایی کار می کند و درآمد بسیار بالایی دارد. او با چرب زبانی و وعده و وعیدهای مالی طوری مرا اغفال کرد که ناخواسته با او هم کلام شدم و این گونه روابط غیرمتعارفم با شاهین آغاز شد.  از سوی دیگر از رفتارهای همسرم به ستوه آمده بودم و از این که در تنگنای اقتصادی زندگی می کردم بسیار ناراحت بودم. به همین دلیل روابط عاطفی ام با شاهین بیشتر شد. وقتی ماجرای زندگی ام را برای شاهین بازگو کردم و از نداشتن علاقه  به کرامت سخن گفتم، او مرا ترغیب کرد تا از کرامت طلاق بگیرم و زندگی ملکه واری را نزد او آغاز کنم زیرا مدعی بود در یک قصر زیبا همه امکانات را برایم فراهم می کند. خلاصه با وعده های خیالی شاهین و در حالی که پسرم به12سالگی رسیده بود، از همسرم طلاق گرفتم و نزد شاهین رفتم چون احساس می کردم فقط محبت و جملات عاطفی او مرا آرام می کند و از این شرایط روحی نجاتم می دهد ولی تا مدت ها از پول مهریه ام برای خرج و مخارج شاهین استفاده می کردم تا او تصور نکند که من قصد دارم پول های خودم را پس انداز کنم. با این حال ،شاهین به بهانه های مختلف از من پول می گرفت و ادعا می کرد نمی تواند از پول های پس اندازش در بانک هزینه کند! 

مدتی بعد متوجه شدم طعمه مردی شیاد شده ام و او نه تنها درآمدی ندارد بلکه بیکار است و با وعده ازدواج زنان جوان را اغفال می کند. این بار وقتی در برابر خواست او برای واریز پول مقاومت کردم و پولی به او ندادم، ناگهان رفتارش به کلی تغییر کرد و با پرخاشگری و کتک کاری تهدیدم کرد که آبرویم را نزد خانواده ام می برد. تازه فهمیدم فقط به خاطر یک غرور بچگانه و آرزوهایی پوچ، زندگی ام را نابود کردم و به چنگ مردی افتاده ام که باید مخارج او را نیز تامین می کردم. حالا هم برای پیشگیری از یک آبروریزی به کلانتری آمده ام تا کمکم کنید و از این «شاهین بدبختی» که بر شانه ام نشسته، رها شوم و ...

شایان ذکر است، با راهنمایی ها و دستورات ویژه سرگرد مهدی کسروی (رئیس کلانتری نجفی) رسیدگی به پرونده این زن جوان توسط کارشناسان و مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد. 

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی 

copied
ارسال نظر

خبرگزاری نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند. لطفا از نوشتن نظرات خود به لاتین (فینگیلیش ) خودداری نمایید توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت و منفی استفاده کنید.