حمله وحشتناک خواستگار کینه جو با چاقو | جنایت خونین در غرب تهران
جنایت در خیابان تیموری در غرب تهران اتفاق افتاد. زن جوانی به نام الهام وقتی همراه برادر و پسربچه چهار سالهاش در حال عبور از عرض خیابان بود، هدف حمله مرد آشنایی قرار گرفت که نقشه انتقامجویی خونینی را در سر داشت. این گزارش مربوط به مجله سرنخ به تاریخ ۳۱ مردادماه۱۳۸۸ است.
خون، خیابان را پر کرده بود و نور چراغ گردان ماشینهای بررسی صحنه جرم پلیس آگاهی و اورژانس، مردم زیادی را به محل حادثه کشانده بود. اینجا محلی است که خواستگار کینهجو وقتی از زن مورد علاقهاش جواب رد شنیده بود، نقشه خونیناش را عملی کرد؛ نقشهای مرگبار که زندگی مادر بیگناهی را از او گرفت.
غروب سهشنبه (۱۳ مردادماه) صدای فریادهای کمکخواهانه مرد جوانی که با ضربات چاقو از سوی یک موتورسوار به شدت مجروح شده بود، کسبه و ساکنان خیابان تیموری در غرب تهران را به خیابان کشاند.
مرد جوان که به شدت زخمی شده بود با آخرین توانی که برایش باقی مانده بود از رهگذران کمک میخواست. کمی آنطرفتر از او جسد خون آلود و بیجان زنی که روی زمین افتاده بود جلب توجه میکرد. مردم که حسابی وحشت کرده بودند، بلافاصله با ماموران پلیس تماس گرفتند و چند دقیقه بعد، ماشینهای پلیس و اورژانس، آژیرکشان به محل حادثه رسیدند.
ماموران، مرد مجروح را به بیمارستان منتقل کردند اما زن جوان بر اثر شدت خونریزی جان باخته بود. پرسوجو از ساکنان محل و شاهدان عینی ماجرا نشان میداد مقتول به همراه برادر و پسربچه چهار سالهاش قصد عبور از خیابان را داشته که مرد موتورسواری سد راه آنها میشود. این مرد که گویا از قبل با قربانی حادثه آشنا بوده، بدون گفتن هیچ حرفی ابتدا به مرد جوان حمله و او را با ضربههای چاقو مجروح میکند.
در همین هنگام زن جوان به قصد دفاع از برادرش وارد معرکه میشود اما مرد موتورسوار در برابر چشمان کودک خردسال او، این زن را با چند ضربه کاری چاقو از پا درمیآورد و فرار میکند.
با این اطلاعات، جستوجو برای شناسایی مرد موتورسوار که گفته میشد عامل این جنایت بوده آغاز شد. یک نفر از رهگذران که شاهد اصلی ماجرا بود، اطلاعات مهمی از عامل جنایت و مشخصات ظاهریاش در اختیار پلیس قرار داد.
حالا پلیس میدانست که قاتل مرد جوانی حدودا ۳۰ ساله است که احتمالا از آشنایان مقتول است. این مرد بعد از جنایت درحالیکه با چاقوی خونآلود شاهدان را تهدید میکرد، سوار موتورش شده و پا به فرار گذاشته بود. بنابراین مشخصات او و موتورش به تیمهای گشت گزارش و جستوجو برای دستگیری او شروع شد.
یک ماجرای تلخ
حالا یک هفته از وقوع جنایت خیابانی میگذرد. از سر کوچه تا جلوی در خانه پدری مقتول جابهجا پارچه نوشتههای مشکی خود نمایی میکنند. هنوز هم همسایهها باورشان نمیشود که کوچکترین دختر خانواده به دست خواستگار پرو پا قرصش در خیابان کشته شده باشد.
برادر الهام که تنها شاهد ماجراست به دلیل شدت جراحات وارده به سختی نفس میکشد. او ماجرا را این طور توضیح میدهد: «رفته بودم بانک دنبال چک. وقتی برگشتم همکارم گفت که خواهرم چند بار تماس گرفته و کارم داشته است. میدانستم که الهام با خواستگارش به نام محمد مشکل پیدا کرده. این مرد مدتی بود که مزاحم خواهرم میشد و زندگیاش را با مشکل روبهرو کرده بود. بنابراین به تلفن همراه الهام زنگ زدم اما خاموش بود. خیلی نگران شده بودم.
چند دقیقه بعد خودش تماس گرفت و گفت آمده دنبال کارهای اجاره خانهاش که باز هم محمد مزاحمش شده. میترسید تنها برگردد خانه. نگران بود اتفاقی بیفتد. برای همین هم از من خواست که بعد از کارم دنبالش بروم» مرتضی که حسابی از دست محمد کفری شده بود، با عصبانیت گوشی را روی تلفن کوبید و تصمیم گرفت این بار حق پسر مزاحم را کف دستش بگذارد؛ «آنقدر حالم بد بود که همکارانم متوجه شدند اتفاقی افتاده. حتی یکی از دوستانم پیشنهاد داد با ماشین او دنبال خواهرم و بچهاش بروم اما خودم دلم میخواست بفهمم حرف حساب محمد چیست و چرا دست از سر خواهرم و خانواده ما برنمیدارد».
آن روی سکه
برادر نگران، آن روز زودتر از همیشه کارش را تمام کرد و سراغ خواهرش رفت. میخواست خودش الهام را به خانه برساند و اگر محمد مزاحم او شد، تکلیفش را روشن کند؛ الهام خیلی دختر آبروداری بود. «بچهاش ششماهه بود که شوهر اولش به دلیل بیماری دیابت فوت کرد. بعد از مرگ او همه کارهایش را ردیف کرد که تنها زندگی کند. هر چقدر توی گوشش خواندیم که خانهاش را اجاره بدهد و با ما زندگی کند به خرجش نرفت. دوست داشت روی پای خودش بایستد. مدتی بعد محمد به خواستگاریاش آمد.
او شب خواستگاری میگفت که الهام را توی بهشت زهرا و سر خاک دیده و پسندیده. میگفت که میداند او یک پسر چهار ساله دارد اما اینقدر شیفته نجابت خواهرم شده که حاضر است همه سختیهایی را که او در این مدت کشیده بود از بین ببرد.
اما این همه ماجرا نبود. وقتی با ازدواج آنها موافقت کردیم، قرار شد چهار ماه نامزد باشند و بعد عقد کنند. توی همین دوران بود که آن روی سکه شخصیت محمد نمایان شد. او از هر فرصتی برای بهانهگیری و راه انداختن دعوا استفاده میکرد. دست آخر تا یک سیلی به صالح- پسر کوچک الهام- نمیزد و گریه بچه را در نمیآورد، آرام نمیشد. برای همین بود که بعد از چهار ماه، خواهرم تصمیم گرفت به این ازدواج تن ندهد. اما وقتی محمد فهمید که الهام چنین تصمیمی دارد، مزاحمتهایش را شروع کرد.»؛ اینها را مرتضی میگوید.
یک ساعت قبل از جنایت
مرتضی بعد از اینکه کارش را تمام کرد، از اداره خارج شد. او میدانست که الهام برای حساب و کتاب با مستاجرش به خانهاش رفته. برای همین به طرف خانه خواهر به راه افتاد؛ «تا رسیدم در خانه، محمد را دیدم که سر کوچه پرسه میزند. توی چشمهایش نگاه کردم اما او از خجالت سرش را پایین انداخت. الهام خانهاش را اجاره داده بود تا با یکی از خواهرهایم زندگی کند. چند دقیقهای طول کشید که از همسایهها خداحافظی کند. آخر قرار بود ۱۷ مردادماه راهی سفر حج بشود. در همه این مدتی که پایین منتظر او بودم، محمد هم روی پلههای خانه روبهرویی ایستاده بود و حتی یک کلمه هم بین ما رد و بدل نشد».
میگوید: «راه که افتادیم محمد غیب شده بود. فکر کردم خسته شده و رفته اما همین که پیچیدیم توی خیابان، یک موتوری افتاد پشت سرمان؛ محمد بود. به الهام گفتم که از جلوی مغازهها رد شود. هنوز حرفم تمام نشده بود که با چاقو به من حمله کرد. اولین ضربه را به دستم زد. یادم هست که التماسش میکردم با خواهرم کاری نداشته باشد. اما او همینطور چاقو را بالا میبرد و ضربه میزد. دیگر چیزی یادم نمیآید».
از اینجا به بعد بود که مردم و رهگذرها وارد ماجرا شدند. و به پلیس خبر دادند؛ «آنقدر خون از دست داده بودم که دیگر حتی توان باز کردن چشمهایم را هم نداشتم. با این حال صدای داد و فریاد آدمهایی را که دوروبرمان جمع شده بودند میشنیدم. همهاش نگران الهام و پسرش – صالح- بودم. بعد دو روز آن هم توی بیمارستان بود که فهمیدم خواهرم به دست محمد کشته شده.»
عذاب وجدان دیوانهام کرد
اما مرد جنایتکار چگونه در دام پلیس گرفتار شد؟ قاضی روشن- بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران- توضیح میدهد: «دقایقی بعد از وقوع جنایت، ماموران کلانتری ماجرا را به من که آن شب کشیک ویژه قتل تهران بودم، گزارش کردند. خیلی زود همراه گروهی از کارآگاهان اداره دهم آگاهی تهران راهی محل حادثه شدیم. بعد از بررسیهای اولیه، جسد بیجان الهام به پزشکی قانونی منتقل شد و ماموران در تحقیق از برادر او که در بیمارستان تحت درمان بود، متوجه شدند قاتل محمد- یعنی خواستگار سمج الهام- بوده است».
با مشخص شدن این موضوع، بازپرس پرونده دستور دستگیری محمد را صادر کرد. ماموران به سرعت راهی خانه این مرد شدند اما خانواده او که از جنایت خبر نداشتند، گفتند که پسرشان به خانه نیامده. وقتی مشخص شد مرد جنایتکار به محل نامعلومی گریخته است، ماموران تمامی افرادی را که احتمال میرفت با او در تماس باشند، زیر نظر گرفتند.
مدتی بعد بالاخره محمد با خانه تماس گرفت و اعضای خانوادهاش طبق آموزشهایی که ماموران به آنها داده بودند از او خواستند خودش را تسلیم کند. سرانجام بعد از گذشت ۷۲ ساعت از آغاز تحقیقات پلیسی - قضائی، این مرد با پای خودش به اداره پلیس رفت و خودش را تسلیم کرد.
«من الهام را دوست داشتم اما نمیدانم آن اتفاق چه جوری افتاد. حالا هم عذاب وجدان رهایم نمیکند. من را قصاص کنید تا از این زندگی لعنتی خلاص شوم.» این حرفها را محمد صبح شنبه۱۷ مرداد وقتی به زبان آورد که مقابل قاضی روشن قرار گرفته بود. او با اعتراف به قتل الهام و مجروح کردن برادر او در ادعایی باور نکردنی گفت: «من از خودم در برابر ضربههایی که برادر الهام به بدنم وارد میکرد دفاع کردم».
او حتی بعد برای اینکه ادعاهایش واقعیتر جلوه کنند، رد زخمهایی را که با چاقو روی بدنش نقش بسته بود به قاضی نشان داد و مدعی شد مرتضی با چاقو مرا زد و من هم مجبور شدم که از خودم دفاع کنم». اما ادعاهای این مرد وقتی رنگ باخت که همه شاهدان ماجرا اعلام کردند که زن و مرد جوان بدون دفاع از سوی متهم مورد حمله قرار گرفتهاند. از طرفی در بررسیهای تکمیلی هم مشخص شد که متهم بعد از ارتکاب جنایت اقدام به خود زنی کرده تا وانمود کند برای دفاع از خودش مرتکب قتل شده است».
با مشخص شدن این موضوع، محمد بار دیگر مورد بازجویی قرار گرفت و این بار اعتراف کرد که کممحلیهای الهام و جواب رد او برای ازدواج، انگیزه این جنایت بوده؛ «وقتی جواب رد الهام را شنیدم آنقدر عصبانی شدم که تصمیم گرفتم او را بترسانم تا شاید از تصمیماش منصرف شود. اما وقتی با برادرش در خیابان درگیر شدم الهام برای دفاع از او وارد دعوا شد و چند ضربه چاقو خورد که باعث مرگش شد».
قاضی روشن بعد از شنیدن اعترافات متهم برای او قرار قانونی صادر کرد و پرونده برای تحقیقات تکمیلی در اختیار کاراگاهان قرار گرفت. /همشهری آنلاین