افزایش خوشبینیها به مذاکرات وین
حشمت الله فلاحت پیشه تحلیل گر مسائل بین الملل می گوید: فضایی که بهوجود آمد، سبب شد حساسیتها در طرفین بیشتر و گفتوگوها با پیچیدگی بیشتری دنبال شود که البته امیدوارکننده است. معتقدم هیأتهای مذاکرهکننده وارد یک سازوکار عملگرایانه شدهاند که خوشبینیها را بیشتر کردهاست.
برخی معتقدند روند مذاکرات احیای توافق هستهای در دور هفتم به طول انجامید. با این موضوع موافقید؟
واقعیت این است که از قبل هم قابل پیشبینی بود روند مذاکرات در دور هفتم کند پیش خواهد رفت و طرفهای حاضر در گفتوگوهای وین مسیری طولانی و دشوار پیشرو خواهند داشت. این موضوع چندان هم دور از انتظار نبود، چراکه فضای بهوجودآمده تأثیر غیرقابل انکاری بر مذاکرات داشت. از یکسو در ایران دولت سیزدهم روی کار آمده بود که در قبال برجام رویکرد تازهای در پیش گرفته بود و نقد برجام که سیاست اعلامشده دولتمردان جدید و همچنین نمایندگان مجلس بوده، تأثیر قابلتوجهی بر راهبردهای مذاکراتی تیم اعزامی ایران به وین برجا گذاشتهاست. ازسوی دیگر در طرف مقابل نیز تحولاتی بهوقوع پیوست که بر روند مذاکرات تأثیرگذار بودهاست. خروج ترامپ از برجام و وقفه ۶ماهه در ازسرگیری مذاکرات برجامی، ازجمله عوامل مخل و آشوبسازی بهحساب میآید که به طولانیشدن روند مذاکرات برای احیای برجام انجامیدهاست.
چه عوامل دیگری در این موضوع دخیل بودهاست؟
موضوع دیگر این است که پساز خروج ترامپ از برجام، برخی کشورهای واسط بهوجود آمدند که حوزه منافعی را در این زمینه برای خود تشکیل دادند و بهنوعی خواهان نقشآفرینی در مذاکرات هستهای شدند. این موضوع میتواند بر روند دستیابی دوطرف به توافق مثبت تأثیر منفی برجا بگذارد.
روند مذاکرات در دور هفتم را چگونه تحلیل میکنید؟
ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که بهنظر من بهتر بود در گذشته یک توافق حداقلی میان طرفین شکل میگرفت تا اوضاع با سرعت بیشتری بهسمت آرامش حرکت کند. البته اکنون هم معتقدم میتوان شرایطی را بهوجود آورد که ثبات بر فضای گفتوگوها حاکم شود تا اوضاع بغرنجتر نشود، اما شاهد بودیم که در این دور از گفتوگوها نیز فضای «همه یا هیچ» بر گفتوگوها حاکم شد. در هرصورت معتقدم فضایی که بهوجود آمد، سبب شد حساسیتها در طرفین بیشتر و گفتوگوها با پیچیدگی بیشتری دنبال شود که البته امیدوارکننده است. معتقدم هیأتهای مذاکرهکننده وارد یک سازوکار عملگرایانه شدهاند که خوشبینیها را بیشتر کردهاست.
چقدر میتوان به حصول «توافق خوب» امیدوار بود؟
معتقدم اکنون، برخلاف دور نخست گفتوگوهای وین۷ که عملا نوعی یأس و ناامیدی بر فضای مذاکرات و چشمانداز دستیابی به توافق حاکم بود، فضا بدبینانه نیست و متنهای طرفین بههم نزدیک شدهاست. بهنظرمن گامهای عملی تازهای برای رسیدن به توافق مثبت برداشته شده و زمانی که هیأتهای دیپلماتیک از پایتختهای خود به وین و پای میز مذاکرات بازگردند، میتوان امید بیشتری به آینده گفتوگوها داشت.
چرا در این دوره هیأتهای اروپایی پررنگتر از گذشته، مکررا تقاضای بازگشت به پایتختهای خود را مطرح میکنند؟
باید در نظر داشت که بههرحال هیأتهای اعزامی اروپا به وین در سطح کارشناسی هستند و طبعا از اختیار تصمیمگیری چندانی برخوردار نیستند؛ بنابراین لازم است برای مشورت به پایتختهای خود بازگردند. از سوی دیگر باید این را هم در نظر گرفت که اساسا برجام دو طرف دارد؛ ایران و آمریکا. اروپاییها در واقع نقش واسط را ایفا میکنند و باید روند مذاکرات را به اطلاع آمریکاییها برسانند تا هماهنگی بیشتری در این زمینه داشته باشند.
با این شرایط اروپاییها چقدر میتوانند در نزدیکشدن دیدگاههای دوطرف مؤثر باشند؟
روند مذاکرات نشان میدهد در آینده میتوان امیدوار بود که میز مذاکرات بههم نزدیکتر شود و طرفین با دیدگاههای همسوتری پیش بروند. دراین میان اروپاییها نیز نقش واسط را ایفا میکنند تا دو متن ایران و آمریکا تطبیق بیشتری با یکدیگر پیدا کنند. بنا بر این شرایط معتقدم امکان نزدیکسازی دیدگاهها نسبت به گذشته بیشتر شدهاست. آنچه مهم است اینکه آمریکاییها باید قدمهای لازم را بردارند تا به طرف ایرانی اثبات شود طرفهای مقابل به تعهدهای خود پایبند خواهند بود.
وضعیت «دیپلماسی عمومی» را در این دور از مذاکرات، بهویژه در تیم ایرانی چگونه میبینید؟
هیأت مذاکرهکننده اعزامی از ایران به وین، در این دور از گفتوگوها کوشیدهاست میان نقد و اجرا پل بزند. یکی از ابزارهای چنین رویکردی، بهکارگیری دیپلماسی عمومی است. با این شیوه میتوان طرفهای مقابل را وادار کرد که برای توافق احتمالی، احترام قائل شوند. با دیپلماسی عمومی میتوان حساسیتها را در این زمینه افزایش داد. معتقدم موضوع فعالیتهای هستهای ایران راهحل غیردیپلماتیک ندارد. اکنون شرایط به سمت تنشزدایی در حرکت است که به سود همه طرفها خواهد بود.
برخی طرفهای دیگر ازجمله کشورهای عربی چه نقشی را در این میان ایفا میکنند؟
معتقدم در گذشته رویکرد ایران به مذاکرات سبب شد طرفهای دیگری در این میان بهوجود آیند و نقش واسط را ایفا کنند که البته ضرورتی نداشت. از سوی دیگر بدعهدی آمریکاییها در قبال ایران سبب شد عوامل واسطی خلق شوند که برای خود حوزه منافع برجامی خلق کردهاند. ابتدا تروئیکای اروپایی شکل گرفت و بعد هم برخی کشورهای عربی وارد چانهزنی برجامی شدند. اروپاییها نیز صرفا نقش واسط را ایفا میکنند. ماجرای کانال مالی «اینستکس» نشان داد که اروپاییها در موضوع هستهای ایران توانی ندارند و نمیتوانند همان آبباریکه برجامی را نیز حفظ کنند. آنان بهمرور زمان تبدیل به دلالان برجامی شدند. بهعنوان نمونه هم میتوان به تحرکات اخیر امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه اشاره کرد که در سفر به کشورهای عربی سعی میکند نقشی برای آنها تعریف کند تا راه بستن قراردادهای تجاری جدیدی گشوده شود. مثال دیگر این است که اروپاییها بلافاصله بعد از توافق برجام حدود ۷۰میلیارد یورو قرارداد اقتصادی با ایران منعقد کردند که حتی یک یوروی آن محقق نشد و پس از خروج ترامپ از برجام شاهد بودیم که در تغییر مسیری آشکار، قراردادهای جدیدی با کشورهای عربی منعقد کردند.
رژیم صهیونیستی چقدر میتواند بر روند مذاکرات تأثیر منفی بگذارد؟
یک نکته که در ایران کمتر به آن پرداخته شده، انتقادهای جدی دولتمردان بایدن به صهیونیستهاست. آنها در این دوره شریکجرم ترامپ در خروج از برجام و نقض توافق هستهای با ایران قلمداد شدند که اقدامی خسارتبار برایشان بود. در دولت بایدن برای اسرائیلیها حوزهای درنظر گرفته شد که اجازه ورود به آن را نداشتند و برهمین اساس هم به اقدامهای خرابکارانه در قبال ایران دست زدند که البته نتایج معکوسی به همراه داشت و پیشرفتهای هستهای اخیر ایران نیز واکنش مستقیمی بود به این اقدامهای رژیم صهیونیستی. بهنظر میرسد در صورت حصول توافق مثبت از مذاکرات وین، دولت آمریکا از این ظرفیت برخوردار است که دست به مهار اسرائیلیها بزند./ همشهری آنلاین