محمود احمدی نژاد رد صلاحیت شد؟+جزئیات بیشتر را بخوانید
علیرضا زاکانی گفت: عدم تایید صلاحیت احمدی نژاد از سوی شورای نگهبان به نظرم قطعی است.
محمود احمدی نژاد سیاستمدار ایرانی است که از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ ششمین رئیسجمهور ایران بود.محمود احمدی نژاد از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ اولین استاندار اردبیل و از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ شهردار تهران بود.محمود احمدی نژاد هماکنون عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و دانشیار دانشگاه علم و صنعت ایران است. محمود احمدی نژاد تهدید به ترور شد.آخرین خبرهای مربوط به محمود احمدی نژاد را در سایت خبرآزاد ببینید.
علیرضا زاکانی در پنجاه و یکمین جلسه شورای مرکزی جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی که به صورت مجازی برگزار شد در پاسخ به سوالی درباره اینکه با توجه به اقبال جمع زیادی از مردم به احمدی نژاد، آیا ممکن است وی صرفا برای گرم کردن تنور انتخابات، تایید صلاحیت شود، این موضوع را رد کرد و گفت: احمدی نژاد کف صلاحیت لازم برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری را ندارد.
اهم اظهارات علیرضا زاکانی درباره محمود احمدی نژاد
* شورای نگهبان و به طور کلی منظومه مسوولان اصلا چنین نگاهی ندارند که به هر قیمت ممکن، برای برگزاری انتخابات با مشارکت بالاتر، فضای جامعه را آماده کنند. این شائبه به هیچ وجه نسبتی با واقعیت ندارد.
* برخی مواضع اخیر احمدی نژاد که در مصاحبه ها مطرح کرده، گویی دیکته شده از خارج کشور است.
* عدم تایید صلاحیت احمدی نژاد از سوی شورای نگهبان به نظرم قطعی است.
* سعید محمد نیز از برادران خوب ماست و ما به برادری او افتخار می کنیم اما نمی دانم شورای نگهبان او را تایید صلاحیت خواهد کرد یا نه. البته با توجه به تجربیات دوره های قبل بسیار سخت و دور از ذهن به نظر می رسد که اعضای شورای نگهبان درباره صلاحیت وی به اتفاق نظر برسند.
برنامه محمود احمدی نژاد برای انتخابات 1400
حسین کنعانی مقدم، عضو جبهه ایستادگی درباره تحرکات احمدینژاد و میزان خطرناک بودن رفتارهای او برای جریان اصولگرا اظهار داشت: احمدینژاد مانور سیاسی میدهد، اما میداند که ممکن است در انتخابات آینده صلاحیتش تایید نشود؛ اما رای خود را جمع میکند برای اینکه از فرد دیگری حمایت کند.
ین چهره اصولگرا گفت: دوم اینکه به نظر میآید به دنبال فضاسازی است که خودش را به عنوان یک اپوزیسیون داخلی مطرح کند و آرای خاکستری را به سمت خودش سرازیر کند، یعنی هر کسی مخالف نظام اسلامی میگوید باید برویم به احمدی نژاد رای بدهیم چرا که بهتر از این اپوزیسیون داخلی پیدا نمیکنیم که موقعیت و جایگاه نیز داشته باشد. احمدنژاد خودش را به یک تله انفجاری وارد میکند که ممکن است به مرگ سیاسیاش ختم شود .
کنعانی مقدم درباره حضور افرادی مثل پزشکیان، عارف و هاشمی در عرصه انتخابات با بیان اینکه همه هیزم انتخابات هستند و فقط می تواند انتخابات را گرم کنند، بیان کرد: در عین حال اصلاح طلبان اعتماد عمومیشان را از دست دادهاند و باید به دنبال اعتمادسازی بروند. کسی میتواند این اعتماد را جلب کند که یک شخصیت کاریزماتیک باشد تا مردم به آن اقبال کنند در غیر این صورت این افرادی که اکنون مطرح هستند نمی توانند یک تغییر فاز ایجاد کنند که با این تغییر فاز رای خاکستری به سمت آنها حرکت کند.
عبدالرضا داوری مشاور رسانهای احمدی نژاد که میگوید از او جدا شده در مصاحبه با روزنامه اعتماد، مطالبی درباره رئیس سابق خود بیان کرده است.
*وقتی ایشان میگوید مسوولان جزیره میخرند و از خشم مردم میخواهند به آنجا فرار کنند به این معناست که ایشان جمهوری اسلامی را رو به فروپاشی میبیند و مسوولان را در حال غارت.
* احمدینژاد یک ویژگی دارد و آن این است که یکسری اطلاعات به اصطلاح متلکگونه و به زبان کنایه و بعضا دروغ را با ادبیاتی عامهپسند عرضه میکند. نمونهاش هم کار غیراخلاقی که ایشان با آقای حدادعادل کرد. من به آقای حداد در بسیاری زمینهها انتقاد دارم اما اینکه ما در مواجهه با او اطلاعات دروغ بدهیم و بگوییم ایشان دست فرح پهلوی را بوسیده و عکسش در اختیار من است، غیراخلاقی است. من از نزدیکان احمدینژاد بودهام. ایشان نه عکسی در اختیار دارد و نه چنین چیزی دیده است. چیزی شنیده و آن را در فضای عمومی مطرح کرده است.
*سیاستورزی آقای احمدینژاد مبتنی بر عناصر غیراخلاقی است. او زخمهایی به افراد میزند تا در فضای افکار عمومی مطرح شود اما در نهایت مثل یک بومرنگ به خودش بازمیگردد.
* من منتقد جدی دولت روحانی هستم ولی معتقدم احمدینژاد با این شیوه انتقاد، انتقاد از دولت را مبتذل میکند.
*مجموعه احمدینژاد آلوده به فساد اقتصادی است. حکم آقای بقایی را ببینید. مداخلات آقای بقایی و دهها هزار سکهای که در دوره آقای احمدینژاد گرفته شده و سرنوشت نزدیک به ۲ هزار سکه معلوم نیست.
*سیستم مراعات آقای احمدینژاد را میکنند که ۸ سال رئیسجمهوری بوده است. نمیخواهند کار به شرایط بدی کشیده شود.
شیوه محمود احمدی نژاد در تبلیغات
هرچند حالا چندسالی هست که عصر «احمدینژادیها» سرآمده و اکنون حتی اسفندیار رحیممشایی و حمید بقایی- به عنوان دو چهره اصلی حلقه احمدینژادیها- نیز پشت میلههای زندان و دور از احمدینژاد روزگار میگذرانند و این یعنی، درست آن است که به همان تعبیر نخست بسنده کنیم و بگوییم: «احمدینژاد»!
منش و مرام خاص «احمدینژادی» در سیاستورزی اما ظاهرا چیزی نیست که وابسته به دوری و نزدیکی کنشگران سیاسی به شخص احمدینژاد تغییر کند. چنانکه دیروز در اتفاقی عجیب و دور از انتظار یک نمونه افشاگری - که البته بهتر است همان تعبیر «بگم بگم» را در توصیفش به کار ببریم - از سوی یکی از آخرین افراد جدا شده از حلقه احمدینژادیها، آن هم علیه یکی از معدود چهرههای باقیمانده در این حلقه رقم خورد و مطابق انتظار با واکنش به نسبت گسترده افکار عمومی مواجه شد.
آنجا که عبدالرضا داوری، مشاور رسانهای پیشین احمدینژاد در توییتی علیه حمید بقایی نوشت: «اموال و املاک حمید بقایی که غالبا به نام همسرانش انتقال یافته، هیچ تناسبی با حقوق و مزایای یک مدیر دولتی ندارد. از خودروهای متعدد و املاک تجاری و ویلایی در تهران و کاخ در آبسرد تا چمدان مکشوفهاش مملو از سکه و دلار و اوراق بهادار؛ یک مفسد اقتصادی که نقاب پاکدستی بر چهره دارد.»
این توییت داوری علیه بقایی، آنهم در شرایطی که این دو، سالها همراه با احمدینژاد، از نزدیکترین چهرههای سیاسی به یکدیگر بودند و نیز با توجه به آنکه به تازگی، داوری به شیوهای باورناپذیر و غیرقابلدرک از یاران سابقش فاصله گرفته و هر از گاه علیه آنان اظهارنظر میکند، بیش از همه با موضعگیریهایی از این جنس همراه بود که او چرا اکنون، زبان به بیان این مسائل گشوده و چرا تمامی سالهایی که بنابه ادعای او، بقایی کنار دستش، مشغول «فساد اقتصادی» پشت «نقاب پاکدستی» بوده، کلامی نگفته است.
اما در عین حال برخی ناظران نیز از این گفتند که طرح چنین ادعای سنگینی در یک توییت، آن هم بدون سند و مدرک، نهتنها نشانهای از عبور داوری از یاران سابقش نیست، بلکه اتفاقا ادامه همان مشی و مرامی است که چنانچه اشاره شد در ادبیات سیاسی- رسانهای ایرانی با تعبیر «بگم بگم» مطرح است و نه با هدف افشا و مبارزه با فساد که با انگیزههای سیاسی دنبال میشود؛ آنهم در روزها و هفتههایی که عبدالرضا داوری اگرچه تاکید دارد به عنوان «مشاور رسانهای احمدینژاد» معرفی نشود اما از جهتی دیگر نیز بسیار شبیه به احمدینژاد رفتار میکند و پای صحبت شبکههای سیاسی ماهوارهای است.
با این تفاوت که احمدینژاد به هر حال زمانی رییسجمهوری مملکت بوده و رسانههای غیرفارسی زبان هم برای مصاحبه به سراغش میروند اما داوری، طبیعتا جز حضور در برنامههای سیاسی یکی، دو کانال تلویزیونی فارسیزبان همچون ایراناینترنشنال و نشستن کنار دیگر کارشناسان این شبکهها، جایگاهی ندارد.
شگرد جدید محمود احمدی نژاد برای رای آوردن
کارگردانان بازیهای تبلیغاتی احمدینژاد، اینبار تجمعی در یکی از مناطق لرستان برای مطرح کردن وی تشکیل دادند تحت عنوان «آئین مردمی بزرگداشت وکیلالرعایا کریمخان زند» با سخنرانی احمدینژاد!
فیلم این نمایش انتخاباتی را دفتر تبلیغاتی جریان انحرافی که خود را «دولت بهار» مینامد، در فضای مجازی منتشر کرد تا وانمود کند این شخص، مثل کریمخان زند در خدمت مردم است! غافل از اینکه اهل فن میدانند او یک هنرپیشه چند چهره است که البته دیگر حنایش رنگی ندارد.
هشت سال پیش وقتی محمود احمدینژاد ساختمان پاستور را ترک میکرد و اتاق ریاست جمهوری را به حسن روحانی تحویل میداد همه میدانستند این رفتن بدون سودای بازگشت نیست.
هرچند سالهای ۹۲ تا ۹۵ را میتوان به عنوان سالهای سکوت احمدی نژاد معرفی کرد اما این سکوت گویا آرامش قبل از توفان بود همان سالهایی که تلاش میکرد همچنان خود را به عنوان سیاستمداری در چارچوب نظام نشان دهد و نهایتا سخنرانیهایش به همراه یاران گرمابه و گلستان به چند انتقاد به دولت یازدهم ختم میشد ؛ اما این دوران عمر زیادی نداشت به هر حال انتخابات در حال نزدیک شدن بود و باید احمدینژاد از پوست قبلی خود خارج میشد و این پوستاندازی از روزهای منتهی به انتخابات ۹۶ شروع شد.
«یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظه صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم ما که شما شرکت کنید... یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو.» مهرماه ۹۵ بود که این جملات را رهبری در جلسه درس خارج بیان کردند؛ هرچند اسمی آورده نشد اما مخاطب این جملات مشخص بود و برای همه اظهرمن الشمس بود که روی سخن به محمود احمدی نژاد است.
قلب تپنده محمود احمدینژاد برای ریاست جمهوری ۱۴۰۰
نه صحبتی از بقایی میکند نه حرفی از تظلمخواهی برای مشایی پیش میکشد؛ شعارهای پوپولیستیاش را همچنان بر زبان میراند البته نه از جنس افزایش یارانه و لباس محلی پوشیدن بلکه در قد و قامت یک اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند؛ با اینکه همچنان صندلی در مجمع تشخیص مصلحت نظام به او تخصیص داده شده است اما صحبتهایش در بیرون از مجمع هیچ سنخیتی با مصالح نظام ندارد و تقریبا هر هفته خبری، مصاحبهای، دل نوشته یا نامهای از او بر روی خروجی رسانهها قرار میگیرد.
یک روز از لزوم مذاکره میگوید و روز دیگر اعلام میکند که قرار است ترور شود؛ خلاصه که دریای اظهارات عجیب و غریب او پایان ندارد و این روزها که بوی انتخابات ریاست جمهوری مشامها را پر کرده است محمود احمدینژاد پا در رکاب انتخابات گذاشته و میخواهد هر طور شده دوباره خود را به ساختمان پاستور برساند. حالا دیگر نیاز بیشتری دارد تا مردم را به سمت خود جذب کند آنقدر طرفدار جمع کند که یا حکومت را وادار به تایید صلاحیت خود کند یا شاید هم دیوارهایی از حصر و حبس را ترسیم کند تا محبوبیت را جایگزین معروفیت کند.
محمود احمدی نژاد/صف کابینه دولت نهم و دهم برای انتخابات
شاید خصلت دولت نهم و دهم است که هر کسی دورانی را در آنجا سپری کرده است سودای ریاست جمهوری به سر دارد. از رئیس کابینه که علاقهاش به بازگشت به دوران ۸۴ تا ۹۲ قابل کتمان نیست، چه وزرای کابینه که یک به یک برای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ قد علم میکنند و به قول معروف زنبیل در صف انتخابات میگذارند. تعدادشان هم کم نیست از وزیر جنجالی نفت گرفته تا وزیر ورزش همه در حال پوشیدن ردای خدمت هستند تا خود را پاستور برسانند.
محمود احمدی نژاد/از جنجال بابک زنجانی تا گود انتخابات
پیش از آنکه وزیر باشد عضو سپاه پاسداران بود و رئیس قرارگاه خاتم الانبیا اما سال ۹۰ به عنوان وزیر نفت از سوی محمود احمدینژاد به مجلس هشتم معرفی شد و «رستم قاسمی» توانست از آن مجلس مجوز سکانداری مهمترین وزارتخانه را دریافت کند هرچند در همان مقطع علی مطهری نظامی بودن او را یکی از دلایل مخالفتش برای حضور قاسمی در سمت وزارت نفت دانست اما در نهایت موافقت مجلس قرعه را به نام او زد و اتفاقا این حضور آغاز دردسرهای وزیر نفت احمدینژاد شد.