داستان کسی که درتومور دارد ؟
روزهای آخر پاییز برف بر روی شهر افتاده بود. در یک روز سرد و بارانی، در یک بیمارستان شهر کوچکی، یک بیمار به نام سام در بخش سرطان بستری شده بود. او در یک تخت بیمارستان دراز کشیده بود، با روحیهای کم و ناامید.سام به تازگی تشخیص تومور خبیثی در مغز خود را دریافت کرده بود. این خبر برای او و خانوادهاش شوک آور بود. او به تدریج ضعیف میشد و به سختی توانایی حرکت داشت. این بیماری در حال گرفتن جان او بود.روزی، سارا، دختر سام، به اتاق او آمد. او یک دختر یازده ساله با چشمان پر از اشک بود.
او نزدیک تخت بیمارستان ایستاد و دست پدرش را گرفت.سارا با صدایی خرسند و نیمه قلب شکسته گفت: "پدر، آیا تازه به دکتر رفتهای؟ آیا میتوانند تومورت را درمان کنند؟"سام با لبخندی ملایم در لب گفت: "عزیزم، دکترها تلاش میکنند اما تومور خیلی بزرگ شده است و درمانش دشوار و علایم تومور مغزی روز به روز در حال بدتر شدن است. اما نگران نباش، من همیشه در کنارت هستم."سارا اشک را در چشمانش جمع کرد و گفت: "من میترسم، پدر. تو را از دست ندهم."سام دست دخترش را محکمتر گرفت و به او نگاهی حاکمانه اما پر از عشق کرد. او گفت: "تو باید قوی باشی، سارا. اگر چیزی برای من مهم است، آن تو هستی. همیشه خوشحال باش و به خاطر اینکه من اینجا هستم، ممنون باش."
سارا در طول روزهای بعد، با دلگرمی و پشتکار به پدرش کمک کرد. او به او کتابهای مورد علاقهاش را میخواند و داستانهای خلاقانه مینوشت تا او را سرگرم و مشغول نگه دارد. سارا همچنین عکسهایی از خانواده و خاطرات خوب را در کنار تخت بیمارستان قرار داد تا برای پدرش یادآوریهای شادی داشته باشد.دکتران و پرستاران بهترین درمانها را برای سام ارائه میدادند، اما هر چه پیش میرفت، وضعیت او بدتر میشد. سام با دوستانش و خانوادهاش در مورد آرزوها و رویاهایش صحبت میکرد.
او میخواست همه را در سفری به جهان ببرد و همراه با آنها لحظات شادی را تجربه کند.با گذشت زمان، سام به مرور به قدرت فیزیکی خود از دست میآمد. اما به جای ناامیدی، او قوی میماند و روحیهی مثبتی حفظ میکند. او به سارا آموزش میدهد که برای رسیدن به آرزوها بجنگد و ناامید نشود. او به سارا میگوید: "وقتی که من نباشم، تو باید به خاطر زندگیام بجنگی. باید به تمام این آرزوها و رویاها پشت سر بروی و به آنها دست یابی."سارا به زور اشکهایش را در روز آخر حضور پدرش در بیمارستان برای خود نگه میدارد. سام با لبخندی ضعیف و با صدایی ضعیف میگوید: "عزیزم، برای همیشه در قلب تو خواهم بود. این یادآوری برای تو کافی است که قوی بمانی."
سارا به خاطرههای خوب با پدرش و عشقی که بین آنها وجود داشت، متعهد میشود که برای تحقق آرزوهای پدرش بجنگد. او تصمیم میگیرد به دنبال شغلی بگردد که او را به سفرهایی در سراسر جهان ببرد و به خاطرههای شادی با پدرش نزدیک شود.سارا در تلاش است تا از زندگی خود لحظههایی پرشور و شاد را بسازد. او به تحصیلات خود علاقهمند میشود و به دنبال علایق و استعدادهایش میگردد. او در داستان نویسی، عکاسی و موسیقی فعالیت میکند و آنها را به عنوان وسیلهای برای انتقال همه چیزی که از پدرش آموخته است به دنیا استفاده میکند.در طول سالها، سارا با شور و شوق به سفرهای خود در سراسر جهان میرود. او مناظر طبیعی زیبا را تماشا میکند، با فرهنگهای مختلف آشنا میشود و با انسانهایی از تمامی نقاط جهان ارتباط برقرار میکند. همه این تجربیات، به او یادآوری میکند که زندگی چقدر زیبا و بینهایت است.سارا در هر گام از زندگی خود، همواره به پدرش فکر میکند. او از طریق نوشتن نامههایی به پدرش، خاطرات و تجربیاتش را با او به اشتراک میگذارد و احساسات خود را بیان میکند. هر شب قبل از خواب، او به خاطرات خوب با پدرش فکر میکند و با آرامشی دلگرم میشود. سارا باید زیر نظر یک جراح مغز و اعصاب به فعالیتش ادامه دهد یک جراح مغز و اعصاب چه وظیفه ای دارد ؟ یک جراح مغز و اعصاب وظیفش درمان دیسک کمر، درمان تنگی کانال نخاعی میباشد
برخی اوقات احساس تنهایی میکند، اما او با استفاده از قدرت و تجربیاتی که از پدرش یاد گرفته، این احساسات را به چالش میکشد و از آنها برای رشد و تحول استفاده میکند.سارا تصمیم میگیرد به عنوان یک نویسنده به شهرت برسد و داستانهایی را بنویسد که افراد را الهام بخشیده و به آنها امید بدهد. او کتابی را نوشته و آن را منتشر میکند، که درباره مبارزه با بیماری و قوت روحی است. این کتاب با استقبال بسیار خوبی روبرو میشود و سارا را به عنوان نویسندهای پرطرفدار شناخته میکند.با گذشت زمان، سارا به یک سخنران مشهور تبدیل میشود. او به مردم درباره قوت روحی، مقابله با چالشهای زندگی و اهمیت به ارزشهای زندگی تکلم میکند. سخنرانیهایش از نظرهای مختلف در جوامع سراسر جهان برگزار میشود و برای میلیونها نفر بهانهای برای تحول و الهام میباشد.سارا در مسیر زندگی خود به عشق و علاقه ادامه میدهد. او با یک هنرمند موسیقی آشنا میشود و روابطی نیکو و پر از همدلی برقرار میکند. آنها با هم به موسیقی پرداخته و با صداهایشان داستانهایی از امید و آرامش را به اشتراک میگذارند.در طول این سفر زندگی، سارا همیشه در قلب خود به پدرش فکر میکند.
احساس میکند که پدرش همواره در کنار اوست و از آسمان به او نگاه میکند. او به یادگاریهایی که پدرش به او بخشیده، ارزش قائل است و هر روز در تلاش است تا ارثی از پدرش به جامعه و دیگران بدهد.سارا در طول این سفر زندگی، یاد میگیرد که زندگی کوتاه است و باید از لحظههای حاضر لذت ببرد. او میفهمد که وقتی که ما از دست میرویم، برای زندگی بهتر برای دیگران بجنگیم و به خاطر آرزوهای والدینمان قدردانی کنیم.با پایان داستان، سارا به محل قبر پدرش میرود و در آنجا به آرامشی عمیق و احساسی وجود پدرش را در کنار خود احساس میکند. او به آرامی از پدرش خداحافظی میکند و به وفاداری و عشقی که همواره به او نشان داده، تشکر میکند.سارا ادامه میدهد به عنوان یک فعال اجتماعی و خیریهای در راهاندازی و حمایت از برنامهها و پروژههایی که به افراد مبتلا به بیماریهای خطرناک کمک میکند، نقشی برعهده بگیرد. او با تمام انرژی خود در خدمت جامعه است و همواره در جهت بهبود زندگی دیگران تلاش میکند
.با گذشت زمان، سارا به نمادی از امید، قدرت و تحول میشود. در این راه سخت و پر از چالشها، سارا با مواجهه با مشکلات و موانع، از دست نمیدهد. او با قدرت داخلی خود و حمایت از افراد عزیزش، از سختیها عبور میکند و به هر تلاشی که لازم است برای رسیدن به هدف خود انجام میدهد.سارا تلاش میکند تا به تمام آنچه را که پدرش به او آموخته، وفادار باشد. او به عشق و همدلی نسبت به دیگران توجه میکند و در خدمت برای حل مشکلات جامعه و بهبود زندگی دیگران قرار میگیرد. او در ایجاد تحول اجتماعی و ارزشهای انسانی مؤثر است و با همت و تعهد خود، به نمونهای الهام بخش تبدیل میشود.در ادامه سفر زندگی، سارا با شکستها و پیروزیها روبرو میشود. او درک میکند که شکستها فرصتی است برای رشد و یادگیری بیشتر و از هر تجربهای درسی برای آینده میگیرد. هر بار که برخوردی با ناکامی داشته، او با قدرتی از درون خود برمیخیزد و دوباره تلاش میکند.سارا در طول این سفر زندگی، روابطی نیز برقرار میکند که او را تقویت کننده و پشتیبان احساس میکند. دکتر رضا سنجری یکی از بهترین جراح دیسک کمر حال حاضر در ایران میباشند از خدمات ایشان میتوانیم به درمان دیسک کمر درمان تومور مغزی اشاره نماییم .
وظایف یک جراح مغز، اعصاب و ستون فقرات به شرح زیر است:
تشخیص بیماریها: جراحان مغز، اعصاب و ستون فقرات مسئول تشخیص بیماریهای مرتبط با سیستم عصبی هستند. آنها باید بیماریهای مختلفی را تشخیص دهند و از طریق تاریخچه پزشکی بیمار، معاینه فیزیکی و استفاده از تصاویر تشخیصی مانند MRI و CT Scan برای تصویربرداری مغز و ستون فقرات به تشخیص نهایی برسند.جراحی هسته مغز: جراحان مغز، اعصاب و ستون فقرات برخی از بیماریهای مغزی را با جراحی هسته مغز (Deep Brain Stimulation) درمان میکنند. در این روش، الکترودهایی درون مغز کاشته میشوند که به وسیلهٔ یک سیستم استیمولاسیون الکتریکی، سیگنالهای الکتریکی را به مناطق خاصی از مغز ارسال میکنند.جراحی تومورهای مغزی: جراحان مغز، اعصاب و ستون فقرات مسئول برداشتن و درمان تومورهای مغزی هستند. این جراحی ممکن است شامل برداشت تومور، بخشی از بافت سالم مغز و در بعضی موارد استفاده از تکنیکهای جدیدتری مانند جراحی مغز با روبات باشد.
جراحی ترمیمی ستون فقرات:
جراحان مغز، اعصاب و ستون فقرات مسئول ترمیم شکستگیها، سرخوردگیها و آسیبهای مهارسازی ستون فقرات هستند. آنها ممکن است از فنون جراحی متنوعی مانند جراحی باز، جراحی کم تهاجمی و یا با استفادجراحی تخریبی ستون فقرات: در برخی موارد، جراحان مغز، اعصاب و ستون فقرات ممکن است نیاز به جراحی تخریبی ستون فقرات داشته باشند. این جراحی شامل برداشت قسمتی یا کلی یک استخوان، آرتروز،هرنیاسیون دیسک و یا تخریب سایر ساختارهای متعلق به ستون فقرات است.
جراحی ترمیمی عصبی: در صورتی که عصبها در ستون فقرات و مغز آسیب ببینند، جراحان مغز، اعصاب و ستون فقرات مسئول ترمیم و بازسازی عصبها هستند.این شامل عملکردهای مختلفی مانند جراحی ترمیمی عصب کشیده شده، جراحی نرمتنان، جراحی سربستهای و تزریق داروهای تحریک عصبی میشود.مراقبت پساجراحی: جراحان مغز، اعصاب و ستون فقرات مسئول مراقبت و پیگیری بیماران پس از جراحی هستند. آنها نظارت و مراقبت در بخش مراقبتهای ویژه، تجویز داروها، انجام تستها و توصیههای مربوط به توجههای بعد از جراحی را بر عهده دارند
.مشاوره و آموزش: جراحان مغز، اعصاب و ستون فقرات ممکن است به عنوان مشاوران و متخصصان در زمینه بیماریها و مشکلات عصبی فعالیت کنند. آنها به بیماران و خانوادههایشان آموزش و راهنمایی میدهند و به آنها در درک و مدیریت بیماریها کمک میکنند.