گفتوگوی جنجالی با رضایا+جزئیات بیشتر
رضایا که روزگاری یکی از ستارههای موسیقی زیرزمینی بود و ترانهها و کلیپهای شاد و شنگول او ورد زبان جوانترها، حالا یک جوان پخته است که بهزودی با مجوز و سبکی قابل دفاع وارد دنیای مجاز موزیک خواهد شد.

زمانی که وارد دفتر مجله شد، اصلا آن پسر شلوغ و پرانرژی که انتظارش را داشتیم نبود. آرام بود و سر به زیر؛ آنقدر که اوایل مصاحبه به سختی از او حرف میکشیدیم اما یخش که باز شد درد دلهایش هم شروع شد. رضایا که روزگاری یکی از ستارههای موسیقی زیرزمینی بود و ترانهها و کلیپهای شاد و شنگول او ورد زبان جوانترها، حالا یک جوان پخته است که بهزودی با مجوز و سبکی قابل دفاع وارد دنیای مجاز موزیک خواهد شد. اولین مصاحبه رسمی او را بخوانید.
اسم کامل رضایا چیست؟ کمی معرفیاش کنید؟
اسم کامل و غیر مستعار من امیررضا طاری است. متولد 16 تیر سال 1366؛ یک تیر ماهی سرسخت اما احساساتی. ساز تخصصی من گیتار است. دیپلم گرافیک دارم اما ادامه تحصیل من در رشته موسیقی بوده؛ همین.
خـُب، از چه زمانی موسیقی برایت جدی شد و تصمیم گرفتی بخوانی؟
کودکی من به ساز زدن و یاد گرفتن سازهای سنتی گذشت اما از 11 سالگی به موسیقی پاپ علاقهمند شدم و کمکم شعر گفتن را هم از همان اوایل نوجوانی شروع کردم تا 18- 17سالگی کار موسیقی من به شکل صوتی و تصویری وارد بازار شد.
بازار یعنی همان شبکههای ماهوارهای؟
آره، خب ما 9-8 سال پیش چاره دیگهای برای معرفی خودمان نداشتیم هر چند راه بدی هم نبود چون گستردگی استفاده از اینترنت و سایتها مثل امروز نبود. سال 86 بود که آهنگ نازگل خیلی سر زبانها افتاد.
پس رضایا از کجا آمد؟
همیشه عاشق کارها و اتفاقهای سوالبرانگیز بودم به همین خاطر اسم رضایا را انتخاب کردم چون هم به اسم من نزدیک بود و هم دقیقا مثل ماجراجوییهایی که همیشه جزء علاقههام بوده است مبهم بود و ذهن را درگیر میکرد.
حدودا سال 86 یا 87 بود که آهنگ نازگل به یکباره گل کرد؛ آهنگی که ما به صورت گروهی آن را با دیگر دوستانم که همه با هم همزمان وارد موسیقی شده بودیم آماده کردیم.
چرا رسمی کار موسیقی را شروع نکردی و چرا زیرزمینی؟
16 ساله بودم که اولینبار برای گرفتن مجوز اقدام کردم اما موفق نشدم و تیرهای من حتی برای بار دوم و سوم هم برای دریافت مجوز به سنگ خورد. به نظرم اگر همان موقع کارهای مجوز من با موفقیت انجام میشد، کم سن و سالترین خواننده پاپ مجوزدار میشدم اما خب نشد و من ناخواسته و کاملا اتفاقی وارد موسیقی زیرزمینی شدم؛ جاییکه استعدادهای زیادی از همانجا رشد کرد.
یعنی الان با خودت نمیگویی که کاش همان موقع برای مجوزدار شدن بیشتر صبر میکردی؟
من هیچوقت در زندگی ایکاش نگفتم و نخواهم گفت. حسرت چیزی را هم نمیخورم به نظرم هر چیزی که شده حتما باید اتفاق میافتاده است. من برای گرفتن مجوز همان طور که گفتم حتی با وجود سنی که داشتم تلاش خودم را کردم اما خب نشد.
خب، داشتی از زیرزمینی شدنت میگفتی.
بله، وارد شدن ما به زیرزمین موسیقی برمیگردد به همان سالهایی که اشاره کردم. ما در استودیوهای مختلف مشغول کار میشدیم و با دوستان زیاد دیگری هم در همین زمینه آشنا شدیم. تجربه بسیار جالب و مفیدی بود اگرچه ما خارج از چارچوب موسیقی و قوانین آن زمان حرکت میکردیم اما آنقدر تجربههای متفاوت و بهدردبخور در این چند سال به دست آوردیم که شاید یک جورهایی آن سالها را برای امثال من مهم و خاطرهانگیز کرد. چه بسا نوآوریهای ما در سبک خوانندگی و موزیک آن دوره از همان زمان استارت خورد.
چند سالی هست که خیلی کمرنگ شدیدهای چرا؛ چه اتفاقی افتاد؟
این اتفاق اگرچه عمدی نبود اما برای تلاشهایی که در این مدت برای گرفتن مجوز کردم امتیاز بزرگی محسوب میشد. چون این مدت تمرکز بیشتر من روی تغییر سبک کار کردنم و گرفتن مجوز بود. از سویی دیگر یکسری فعالیتهای تجاری را شروع کرده بودم که نیاز به وقت و تمرکز زیادی داشت.
از موزیک درآمدی نداشتی که بیزینس را هم شروع کردی؟
نه، اتفاقا بیشترین درآمد من از موسیقی به ویژه آهنگسازی برای دوستانم بوده است اما خب، کاری غیر از موزیک را هم همیشه دوست داشتم تجربه کنم.
چی شد بعد از این سالها تصمیم به مجاز شدن گرفتی؟
مدتی بود که دوستانم پیشنهادش را به من میدادند و میگفتند الان که فضا برای کار بازتر و بهتر از گذشته شده تلاشم را برای گرفتن مجوز انجام دهم به همین خاطر به این فکر افتادم چون به نظرم دوستانم درست میگفتند. الان هم پروندهام بهطور کامل زیر دست حراست دفتر موسیقی است و امیدوارم به زودی اتفاقهای خوبی بیفتد.
حالا مخاطبانت رضایای مجوزدار را بیشتر دوست خواهند داشت یا همان رضایای زیرزمینی سابقرا؟
معمولا بعد از هر تغییر اساسی در سبک و نوع موسیقی مخاطبها کمی عقب میکشند تا ببینند از این سبک هم خوششان میآید یا نه ولی بعد از مدتی احتمالا همه آن را دوست دارند مثل الان که میگویند آیفون 6 خوب نیست و بعد از مدتی آن را دست همه میبینید. تا امروز هم که گهگاه به کنسرت دوستان خوانندهام رفتهام مردم لطف زیادی داشتهاند.
تو هم مثل بقیه زیرزمینیها با آرمین 2AFM و بقیه دوستانت شمال آشنا شدی؟
آشنایی ما هم به همان 17-16 سالگیمان بازمیگردد که دقیقا ابتدا در شمال و بعد آشنایی بیشتر ما در استودیو شکل گرفت و بعد از اون کمکم تصمیم گرفتیم همکاریمان را بیشتر کنیم درست از همان زمان بود که کار گروهی ما هم شروع شد و یه جورایی به هم مربوط شدیم.
فکرش را میکردی یک روز کارت اینهمه بگیرد؟
نه اصلا! اما فکر میکنم چون برای گوش مردم آشنا نبود و سبک تازهای داشت برایشان بامزه و دلنشین شد. چون تلفیق رپ و پاپ که یه عده نوجوان آن را با ایدههای خلاقانهای اجرا میکردند تا آن زمان نداشتیم.
غیر از موزیک، رضایا چه دلمشغولی دیگری دارد؟
به خاطر رشته تحصیلیام که گرافیک بوده هرازگاهی طرحی میکشم؛ طرحهایی که همان لحظه بسته به شرایط روحی به ذهنم خطور میکند. غیر از نقاشی عاشق فلسفه هستم به همین خاطر کتابهای زیادی در این زمینه میخوانم. علاقه دیگری هم که فعلا در حد آرزوست دریانوردی یا ملوانی است که خیلی دوست دارم.
دوست نداشتی یه طور فاخرتر و بهتری وارد موسیقی میشدی؟
چرا، خیلی اما خب شرایطی که به یکباره در مسیرش قرار گرفتیم ما را به این سمت برد حتی بسیار دنبال این بودیم که متفاوتتر شروع کنیم، مثلا دوست نداشتم پاپ و رپ یا آراندبی(R&B) با آن اجرا تلفیق شود بلکه پاپ و راک با تجهیزات و عملکردی حرفهایتر ترجیح من بود اما ترکیب ما با هم خروجی این شکلی داشت که خدارو شکر بازتابهای بدی هم نداشت. از طرفی هم در سنی که ما موزیک را شروع کردیم پر از انرژی و شور بودیم که غیرقابل کنترل بود.
سالهایی که چه در داخل و چه خارج ایران کار موزیک میکردی به ذهنیتی که از موزیک داشتی رسیدی؟
چند سال کمکاری من در موزیک بیشتر به این خاطر بود که بتوانم همزمان با بهتر شدن سبک خودم را پیدا کنم و در این سالها راهم را پیدا کردهام اما با چیزی که در ذهنم هست فاصله دارم. بهطور معمول هیچکس به ایدهآلهایش نمیرسد اما من هنوز به چیزی که میخواستم حتی تا حدودی هم نرسیدهام.
رضایا خوانندگی را بیشتر دوست دارد یا آهنگسازی را؟
تا امروز هر دو این کارها حتی شعر گفتن را هم توامان دوست داشتم یعنی تا جایی که بتوانم دوست دارم در تمام آنها موفق باشم.
در این شلوغی موسیقی به نظرت میتوانی جای خودت را پیدا کنی؟
خوانندگی و آهنگسازی با این امکانات امروز کار چندان سختی نیست اما اینکه بخواهی سری در سرها در بیاوری و حداقل برای مدتها موسیقیات در ذهنها ثبت شود کار سختی است.