بابک خرمدین/ پدر بابک خرمدین مادر بابک خرمدین
پدر بابک خرمدین آزاد می شود؟
نیمه اردیبهشت امسال جسد مثله شد یک مرد در فاز سوم شهرک اکباتان کشف شد و بلافاصله تحقیقات پلیسی برای رازگشایی از جنایت آغاز شد.
بابک خرمدین کارگران معروف ایران است. بابک خرمدین توسط پدرش سلاخی شد و این روزها اخبار زیادی از او منتشر شده است.بابک خرمدین در دانشگاه کرج تدریس کارگردانی می کرد. پدر بابک خرمدین قبل از قتل وی دختر و دامادش را به نحو وحشتناکی سلاخی کرده است.اخبار بابک خرمدین را با ما دنبال کنید.
پدر بابک خرمدین به قراربازداشت خود اعتراض کرد.پرونده قتل بابک خرمدین به زودی در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران رسیدگی می شود.
در اولین تحقیقات مشخص شد که جسد مثله شده را صاحب یک تاکسی به سطب زباله ای در اکباتان منتقل کرده است.با ردیابی شماره پلاک خودرو ماموران پلیس متوجه شدند که پدر بابک خرمدین صاحب خودرو است و او را به عنوان اولین مظنون به قتل بازداشت کردند.متهم در همان برخورد اولیه با پلیس به قتل فرزند خود اعتراف کرد و گفت با همدستی مادر بابک خرمدین او را به قتل رسانده بود و انگیزه خود را از قتل فساد اخلاقی بابک خرمدین عنوان کرد.
اما در ادامه بازجویی ها متهم به قتل داماد و دختر خود نیز اعتراف کرد و ابعاد تازه ای از جنایت های متهم به نام اکبر خرمدین فاش شد.در حالی که متهم ادعا کرده بود انگیزه او از هر سه قتل فساد اخلاقی مقتولان بوده است؛ یکی از دوستان خواهر بابک خرمدین در گفتگو با رکنا ادعا کرد:«خواهر بابک خرمدین به نام آرزو خرمدین با من دوست بود و به من گفته بود که پدرش به او تجاوز کرده بود.همین سبب شده بود که آرزو به بیماری ام اس مبتلا شود.»
تحقیقات در پرونده قتل بابک خرمدین و خواهر و شوهرخواهرش برای صدور کیفرخواست ادامه دارد و در همین حال پدر بابک خرمدین به قرار بازداشت خود اعتراض کرده و تقاضا کرده با قید وثیقه آزاد شود.
اعتراض متهم به قرار بازداشت موقت در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفت و با رای دادگاه تقاضای متهم برای پذیرش وثیقه پذیرفته نشد.
بعد از صدور کیفرخواست از سوی دادسرای جنایی تهران پرونده در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران رسیدگی خواهد شد.
اکبر خرمدین و همسرش صبح دیروز دوشنبه ۲۴ خرداد ماه امسال بازسازی صحنه قتل بابک خرمدین را در حالی که تیم جنایی پلیس آگاهی تهران بازپرس ویژه قتل و تیم فیلمبرداری تشخیص هویت تهران آنها را همراهی میکردند، انجام دادند.
خودروی ویژه انتقال بازداشتیهای پلیس آگاهی تهران در برابر بلوک در شهرک اکباتان توقف کردند و در حالی که دقایقی قبل از حضور آنها ماموران کلانتری اکباتان شرایط امنیتی را فراهم کرده بودند در آرامش و سکوت وارد بلوک شدند قبل از پیاده شدن پدر بابک خرمدین و مادرش از خودرو تیم جنایی به همراه مدیر ساختمان به طبقه خانه اکبر خرمدین رفتند.
در اولین اقدام آسانسور بلوک در این طبقه متوقف شد و سیستم آن به درخواست تیم جنایی قطع شد سپس مدیر ساختمان نگهبانان آن طبقه را ترک کردند دوربینهای مداربسته آسانسور قطع شد و پدر و مادر بابک خرمدین به داخل خانه شان که قتلگاه بابک و آرزو خرمدین و شاید داماد خانواده میبود رفتند تا به بازسازی یکی از فجیعترین جنایات تاریخ ایران بپردازند.
بازسازی این صحنه قتلها حدود سه ساعت طول کشید و اکبر خرمدین و همسرش چگونگی بیهوش کردن بابک و آرزو با خوراندن آب گوشت و کله پاچه آغشته به داروی بیهوشی را تشریح کردند سپس پدر بابک خرمدین نشان داد که در کجای خانه وقتی بابک نیمه بیهوش چهاردست و پا به سمت آشپزخانه میرفت با چاقو به او حمله کرده و سپس با قتل پسرش او را به داخل حمام برده است.
اکبر خرمدین سپس نحوه مثله کردن اجساد بابک و آرزو را در حمام خانه به نمایش گذاشت و جلو دوربین پلیس بازسازی کرد و تشریح کرد که چگونه اجساد قطعه قطعه شده را داخل چمدان و کیسههای زباله قرار داده است سپس دقیقا شبیه به فیلم دوربین مداربسته آسانسور ساختمان نحوه انتقال اجساد را بازسازی کرد. بعد از اتمام بازسازی صحنه جنایت مادر و پدر بابک خرمدین باز هم سوار بر خودروی پلیس آگاهی محل را ترک کردند.
به نظر میرسد با توجه به روند پروندههای جنایی که بازسازی صحنه قتل جز مراحل نهایی تحقیقات در دادسرا و پلیس آگاهی تهران است پرونده این سه جنایت آماده صدور کیفرخواست برای ارسال به دادگاه کیفری یک استان تهران است و مطمئنا پدر و مادر بابک خرمدین پس از اغراق کامل به جزئیات این سه جنایت به زندان انتقال خواهند یافت تا در آینده نزدیک توسط سه قاضی عالی رتبه دادگاه کیفری یک استان تهران تحت محاکمه قرار گیرند و بنا به خواسته اولیای دم که به جز دامادشان که خواهرزاده اکبر خرمدین است در دو قتل دیگر فرزندان این زن و شوهر جنایتکار محسوب میشوند به مجازات برسند.
دکتر مهدی صابری گفت: وقتی جنایتی در این حد فجیع اتفاق میافتد و باعث آزار جامعه میشود، وظیفه ما این است که تعادل روانی فرد را بررسی کنیم نه اینکه حدس بزنیم، بلکه باید درخصوص آن به یقین برسیم و چیزی را که اعلام میکنیم باید مطمئن باشیم؛ بنابراین نیاز است که چندین متخصص در این خصوص بحث کنند. در این پرونده اخیر هم از زمانی که معاینه دوم این زوج در پزشکی قانونی انجام شده، چندین جلسه با متخصصان روانپزشکی در این خصوص داشتیم و بحث و تبادل نظر صورت گرفته است، اما، چون کاملا به نتیجه نرسیدهایم و مطمئن نیستیم، هنوز نمیتوانیم به دادگاه نظر دقیق اعلام کنیم.
وی در ادامه گفت: اخیرا نیز یک سری آزمایش روانی تکمیلی از این زوج گرفته شده و نوبت اول و دوم این آزمایشات در هفته گذشته در یکی از دانشگاههای تهران انجام شده و ما منتظر نتایج این آزمایشات هستیم و چنانچه لازم باشد باز هم این آزمایشها را تکرار میکنیم، چراکه باید عدالت برقرار شود.
صابری تأکید کرد: نمیتوانیم پیشبینی کنیم که این پرونده چه زمانی به نتیجه میرسد، اگرچه نکتههایی درخصوص این پرونده یافت شده است، اما، چون توافق نظر نداریم و نکاتی وجود دارد که دارای ابهام است، باید برای رفع ابهام صبر کنیم، ممکن است این رفع ابهام زمان بیشتری ببرد، ولی تلاشمان را میکنیم. ما میدانیم که اگر از یک مسئله مدتی بگذرد و زمان شامل حال آن شود، ممکن است تبعاتی به همراه داشته باشد.
ما درخصوص اعلام نظر در همه پروندهها باید به یقین برسیم چراکه گاهی اوقات ممکن است، دادگاه صرفا برای اعلام حکم، منتظر نظر پزشکی قانونی باشد بنابراین باید ما در مورد همه پروندهها به یقین برسیم
مجید توکلی یکی از دوستان و همکاران بابک خرمدین:
«زمستان ۹۵ بود. موزهی سینما و مراسم آغاز اکران فیلم بابک خرمدین. آن روزها برنامههای هنر و تجربه و فیلمهای مستقل را برگزار میکردیم.
آنشب، لحظهای که به بابک گفتم «پدر نازی داری» فکرش را نمیکردم ۵ سال بعد از این شب، همین پدر ناز و با دیسیپلین و خوشتیپ، زندگی بابک را برای همیشه تمام کند.
خودم هزاران بار این تکه فیلم را دیدم. ثانیه به ثانیهش را دیدم. جایی که بابک میگوید «مامان». جایی که صورتش را میبوسد. جایی که دست پدرش را میگیرد تا همراهیش کند. جایی که پشت میکروفون میگویم: خیلی ممنون آقای خرمدین بزرگ.
سحرگاه روز ۲۷ اردیبهشت ماه خبر قتل فجیع بابک خرمدین به سرعت دست به دست شد و هر دم برگ تازهای برای کسانی که حتی پیگیر این خبر هولناک نبودند، رو شد.
پدر و مادر این کارگردان، او را بیهوش کردند و در ادامه به قتل رساندند و جسدش را هم قطعه قطعه کردند و در چند سطل زباله قرار دادند که بخشی از آن کشف شد.
این فیلم ساز با «سوگنامهای برای یاشار» اولین فیلم بلندش را بر پرده سینمای «هنر و تجربه» دید.
آن طور که خودش گفته بود، او این فیلم را تا حد زیادی با الهام گرفتن از زندگی خود ساخته بود. او در سال ۸۹ به عنوان دانشجو راهی لندن شد و در آنجا با مساله مهاجرت و غربت درگیری پیدا کرد. یاشار شخصیت اصلی فیلم او هم چنین سرگذشتی دارد. او جوانی است که با ویزای دانشجویی وارد لندن شده است. همزمان با اتمام کالج، دچار مشکل مالی و دلتنگی برای خانوادهاش و ایران می شود. اکنون او بین ماندن و برگشتن مردد است و به استیصال رسیده است.
در مراسمی که دی ماه سال ۹۴ به بهانه اکران فیلم بابک خرمدین در موزه سینما برگزار شد، او از پدرش دعوت کرد که به روی صحنه بیاید و پدرش در سخنانی کوتاه گفته بود: «به نام خداوند آموزگار و به نام شهدای گلگون کفن جنگ هشت ساله و درود به شرافت آن شهدا که مملکت را حفظ کردند. من سرهنگ پیاده ستاد خرمدین هستم. ۳۰ سال خدمت کردم، ۶۹ ماه در مناطق عملیاتی بودم، دو مرتبه شیمیایی شدم و ۴ بار ترکش خوردم و خوشحالم که در مقابل ممکلت انجام وظیفه کردم. به جوانان توصیه میکنم از این گهواره وطن غافل نباشند چون رشد و سربلندی آنان در همین مملکت اتفاق میافتد. از این ۳۰ سال خدمت ۱۷ سال را دور از خانواده انجام وظیفه کردم و تمام زحمات خانواده روی دوش این خانم عزیزم (همسرش) بود که وطن دوم من هستند.»
از آثار بابک خرمدین میتوان از «بور بیجاده رنگ» ۱۳۸۶( ۲۲ دقیقه)، «سه شنبه: مامان» ۱۳۸۸( ۹ دقیقه)،فیلم نیمه بلند داستانی «روزن (کورسو) » ۱۳۸۹ (۴۲ دقیقه) ، فیلم بلند داستانی «سوگنامهای برای یاشار» ۱۳۹۲ ساخته شده در لندن (۷۲ دقیقه)، ساخت سه فیلم کوتاه داستانی به نامهای «برش» ۱۳۸۳ به مدت (۱۲ دقیقه) نام برد.
او جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی برای « بور بیجاده رنگ» در جشنواره بینالمللی فیلم آسا (فیلمهای انسان دوستانه) ۱۳۸۸ دریافت کرده بود و برای همین فیلم چند جایزه داخلی را هم به خانه برد.
یک روز بعد از انتشار خبر قتل بابک خرمدین، پدر و مادرش در دادگاه اعتراف کردند که چند سال قبل تر ، دختر و داماد خود را نیز کشتهاند.
پدر و مادر بابک خرمدین مشکل عقلی داشتند؟
دکتر مهدی صابری گفت: وقتی جنایتی در این حد فجیع اتفاق میافتد و باعث آزار جامعه میشود، وظیفه ما این است که تعادل روانی فرد را بررسی کنیم نه اینکه حدس بزنیم، بلکه باید درخصوص آن به یقین برسیم و چیزی را که اعلام میکنیم باید مطمئن باشیم.
بنابراین نیاز است که چندین متخصص در این خصوص بحث کنند. در این پرونده اخیر هم از زمانی که معاینه دوم این زوج در پزشکی قانونی انجام شده، چندین جلسه با متخصصان روانپزشکی در این خصوص داشتیم و بحث و تبادل نظر صورت گرفته است، اما چون کاملا به نتیجه نرسیدهایم و مطمئن نیستیم، هنوز نمیتوانیم به دادگاه نظر دقیق اعلام کنیم.
وی در ادامه گفت: اخیرا نیز یک سری آزمایش روانی تکمیلی از این زوج گرفته شده و نوبت اول و دوم این آزمایشات در هفته گذشته در یکی از دانشگاههای تهران انجام شده و ما منتظر نتایج این آزمایشات هستیم و چنانچه لازم باشد باز هم این آزمایشها را تکرار میکنیم، چراکه باید عدالت برقرار شود.
صابری تأکید کرد: نمیتوانیم پیشبینی کنیم که این پرونده چه زمانی به نتیجه میرسد، اگرچه نکتههایی درخصوص این پرونده یافت شده است، اما چون توافق نظر نداریم و نکاتی وجود دارد که دارای ابهام است، باید برای رفع ابهام صبر کنیم، ممکن است این رفع ابهام زمان بیشتری ببرد، ولی تلاشمان را میکنیم. ما میدانیم که اگر از یک مسئله مدتی بگذرد و زمان شامل حال آن شود، ممکن است تبعاتی به همراه داشته باشد. ما درخصوص اعلام نظر در همه پروندهها باید به یقین برسیم چراکه گاهی اوقات ممکن است، دادگاه صرفا برای اعلام حکم، منتظر نظر پزشکی قانونی باشد بنابراین باید ما در مورد همه پروندهها به یقین برسیم.
این عکس در فضای مجازی به ویژه شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام و تلگرام و بعضی پایگاههای خبری انعکاس زیادی داشت و مورد توجه بسیاری از کاربران قرار گرفت.
وی در باره قتل بابک خرمدین گفت: کشتن عمل جنایت آمیزی است و فرقی نمیکند فرزندکشی باشد یا مادرکشی و پدرکشی. باید با فرهنگ مناسب از این جنایت هولناک پیشگیری کنیم. در این قصه با اصلاح قوانین و مقررات و با تشدید مجازات این قبیل قتلها و در جنبه عمومی جرم و در مواردی که اولیای دم از حق خود گذشت میکنند و جنبه عمومی وجود دارد، باید مجازات مناسب لحاظ شود و موضوع در مجلس است و قوه قضاییه با تشدید جنبه عمومی جرم موافق و اقداماتی در حال انجام است.
اسماعیلی در پاسخ به سوالی درباره ضرورت ورود نخبگان به موضوع قتلهای طایفه ای و خانوادگی هستیم و اینکه دستورالعملی پیش بینی شود، گفت: ما قتل را بدترین جنایت می دانیم و فرقی نمی کند که این قتل خانوادگی ، طایفه ای یا بیگانه باشد. در هر حال کشتن انسان جنایتی بزرگ است و مرتکبان آن باید مجازات شوند و اجرای مجازات هم باید بازدارنده باشد. اما این جنایت بزرگ نیازمند آسیب شناسی و بررسی از منظر جرم شناختی است. همکاران ما در معاونت پیشگیری از وقوع جرم با آسیب شناسی دقیق در پرونده های جنایی بویژه قتلها در زمینه ارتکاب آن و مباشرت قتل و... مطالعات دقیقی انجام می دهند و از مجامع علمی تقاضا کردیم که مطالعات شناختی خود را ارائه دهند و قطعا فرهنگ سازی عمومی توسط جوامع نخبگان و ریش سفیدان و بزرگان قبایل می تواند در کاهش جرایم نقش موثری داشته باشد.
پدر بابک خرمدین در بازجوییها میگوید دامادش مشکل اخلاقی داشت آرزو خرمدین دخترش فاسد شده بود و بابک خرمدین هم مشکلات جنسی داشت اما در سوی دیگر دوستان صمیمی آرزو خرمدین و بابک خرمدین باور نمیکنند آنها فاسد بوده باشند چرا که آرزو خرمدین قبل از به قتل رسیدن فاش کرده بود پدرش مشکلات اخلاقی دارد و به او هم رحم نکرده است!
تراژدی باورنکردنی قتل خانواده بابک خرمدین
"باورم نمیشود، هنوز نمیتوانم باور کنم که مادرش و پدرش، آرزو را کشته باشند و مثله کرده باشند. فکر میکردیم رفته است استانبول، یعنی پدرش اینگونه گفت. مدتی از آرزو خبر نداشتیم، ناگهان دیگر نه تلفن جواب میداد و نه به کافهای که همیشه میرفتیم، میآمد. وقتی برای دیدارش به در خانه شان رفتیم، پدرش در را باز کرد و گفت "آرزو " به استانبول رفته است"
دوست چندین ساله آرزو خرمدین این سخنان را گفت و ادامه داد: " برایمان باور کردنی نبود که آرزو ازدواج کرده و به استانبول رفته باشد زیرا شرایط جسمی آرزو با توجه به بیماری ام اس شدیدی که داشت ذهنمان را به هر سویی برای نبودنش میکشید جز، ازدواج و مهاجرت به ترکیه و ساکن شدن در استانبول! فکر کردیم شاید بخاطر شرایط جسمی ناشی از بیماری ام اس، خانوادهاش او را به آسایشگاهی بردهاند حتی به آسایشگاه کهریزک نیز فکر کردیم ولی در دورترین نقطه ذهنمان هم فکر نمیکردیم که پدرش "آرزو" را کشته باشد.
دوست صمیمی آرزو خرمدین که هر دو ساکن شهرک اکباتان بودند و از کودکی با او همکلاسی و این دوستی تا زمانی که ناگهان آرزو ناپدید شد ادامه داشت در ادامه صحبت هایش گفت: " نه در دوره مدرسه، وقتی بزرگتر شدیم، یک روز ؛ مقابلم نشست و گفت: "می خواهم رازی به تو بگویم که اگر نگویم، نگفتنش خفه ام میکند" و گفت: " کودک که بودم، هشت ساله، پدرم...." به مادرم گفتم. مادر گفت" ساکت باش و هیچ چیزی به هیچ کسی نگو..." مادرم که از خانه خارج میشد، پدر و من که تنها میماندیم..." آرزو در تمام سالهای دوستی مان تنها سه بار این داستان را تعریف کرد و هر مرتبه میلرزید.
دوست آرزو در مورد اینکه آیا به خانه این خانواده هم رفت و آمد داشتند چنین گفت: " بله میرفتیم، پدرش و مادرش، زن و مرد آرامی بودند. تصورش هم سخت است که آن زن و مرد چنین جنایت هایی را مرتکب شده باشند. هر دفعه خانه شان میرفتیم از ما پذیرایی میکردند."
پدر آرزو چه رفتاری داشت، مهربان یا جدی؟ دوست آرزو خرمدین اینگونه پاسخ داد: " پدرش نظامی بود. رفتار مردان نظامی کمی جدی است. ولی مرد آرام در رفتار بود."
مادر آرزو چگونه رفتاری داشت؟ دوست آرزو خرمدین در پاسخ به این سوال گفت: " زنی آرام"