آوا قهرمانی حالا دیگر درد نمیکشد، دیگرکسی او را با سیخ داغ نمیسوزاند، هیولای ترسناک نامادری را بالای سرش نمیبیند، گرسنگی نمیکشد، نمیترسد و گریه نمیکند. خورشید زندگی آوا کوچولو دیروز بعد از ظهر برای همیشه غروبکرد و او پس از تحمل ۱۴روز درد و رنج ناشی ازشکنجههای نامادری، جانش را از دست داد.