تقریبا رابطه من و یکی از دختران کارگاه لو رفته بود که روزی آن دختر ماجرای بارداری اش را پیش کشید، من هم که انتظار چنین موضوعی را نداشتم از شدت ترس و استرس کنترل خودم را از دست دادم. در این هنگام بود که همه کارگران کارگاه را بیرون کردم و در حالی که با یک چهره شیطانی روبه رو بودم ناگهان ...